علياکبر دهخدا، ميرزاعلياکبرخان قزويني يا علامه دهخدا، نويسنده، شاعر، پژوهشگر، لغتشناس و از آزاديخواهان دوران مشروطه، که طي 45 سال کوشش پيگيرانه توانست بزرگترين گنجينهي لغتشناسي فارسي را با نام لغتنامه گرد آورد. او در مدرسهي علوم سياسي با دانش سياسي آشنا شد و نوشتههايي را با عنوان چرند و پرند در روزنامهي صوراسرافيل منتشر ميکرد. پس از جنگ جهاني اول، کار سياسي را کنار گذاشت و کار گردآوري لغت را آغاز کرد. با اوج گيري جنبش ملي کردن نفت از پشتيبانان دکتر مصدق شد و مقالهها و گفتارهايي در پشتيباني از دولت مصدق در روزنامهها نوشت. امثال و حکم و تصحيح چند ديوان از شاعران بزرگ از ديگر آثار اوست
· 1297 قمري: در تهران به دنيا آمد.
· 1307 قمري: فراگيري علوم ديني را در مدرسهي شيخ غلامحسن بروجردي آغاز کرد.
· 1317 قمري: آموزشهاي خود را نزد حاج شيخ هادي نجمآبادي کامل کرد.
· 1320 قمري: دورهي آموزشي مدرسهي علوم سياسي را به پايان رساند.
· 1321 قمري: کار رسمي خود را به عنوان منشي سفارت ايران در بالکان آغاز کرد.
· 1323 قمري: به ايران بازگشت.
· 1324 قمري: به کارهاي اداري مربوط به راهسازي در خراسان گماشته شد.
· 1325 قمري: در روزنامهي صوراسرافيل به کار طنزنويسي سياسي پرداخت.
· 1326 قمري: دفتر روزنامهي صوراسرافيل بسته شد و دهخدا به اروپا رفت.
· 1327 قمري: چند شماره از روزنامهي صوراسرافيل را در پاريس منتشر کرد.
· 1327 قمري: چند شماره از هفتهنامهي سروش را در ترکيه منتشر کرد.
· 1328 قمري: به نمايندگي مجلس شوراي ملي برگزيده شد.
· 1334 قمري: در جريان جنگ جهاني اول، به ميان ايل بختياري رفت و لغتنامه را پيريزي کرد.
· 1332 خورشيدي: در دولت ملي دکتر محمد مصدق به عنوان رياست شواري سلطنت برگزيده شد.
· 1332 خورشيدي: پس از کودتاي 28 مرداد به دادستاني حکومت نظامي فراخوانده شد.
· 1334 خورشيدي: روز دوشنبه هفتم اسفندماه،هنگام غروب خورشيد، چشم از جهان فروبست.
امثال و حکم
گنجينهاي از مثلها و سخنان حکمتآميز است که دهخدا آنها را طي جست و جو براي لغت گردآورد و به پيشنهاد اعتمادالدوله قراگوزلو، وزير معارف، در چهار جلد طي سالهاي 1308-1311 خورشيدي به چاپ رسيد و مورد توجه فرهنگدوستان قرار گرفت.
2) ترجمهي عظمت و انحطاط روميان
اين اثر نوشتهي مونتسکيو است و دهخدا در جواني آن را ترجمه کرد. اين اثر هنوز به چاپ نرسيده است.
3) ترجمهي روحالقوانين
اين اثر نوشتهي مونتسکيو است و دهخدا در جواني آن را ترجمه کرد. اين اثر هنوز به چاپ نرسيده است.
4) فرهنگ فرانسه به فارسي
گنجينهاي از واژههاي علمي، ادبي، تاريخي، جغرافيايي و پزشکي زبان فرانسه با برابرهاي فارسي که دهخدا از آغاز جواني تا روزهاي پاياني عمر به گردآوري آنها پرداخت. با اين همه، هنوز به چاپ نرسيده است.
5) ابوريحان بيروني
زندگينامهاي که در جريان جشن هزارهي ابوريحان به جاي 5 شماره از مجلهي آموزش و پرورش از انتشارات ادارهي کل نگارش وزارت فرهنگ در مهرماه 1324 منتشر شد و سپس به همان صورت در لغتنامه نيز چاپ شد.
6) تعليقات بر ديوان ناصرخسرو
ديوان قصيدهها و قطعههاي ناصرخسرو به پيوست روشنايينامه و سعادتنامه، با تصحيح سيدنصرالله تقوي، تعليقات مجتبي مينوي، مقدمهي سيدحسن تقيزاده و ياداشتهاي دهخدا در تصحيح شعرها و برخي نکتهها و مقدمهاي از ايشان در سالهاي 1304-1307 به چاپ رسيد.
7) تصحيح ديوان سيدحسن غزنوي
ديوان سيدحسن غزنوي، با لقب اشرف، به کوشش مدرس رضوي در سال 1328 به چاپ رسيد. سپس ياداشتهاي دهخدا و استاد فروزانفر پيرامون تصحيح آن اثر در پايان آن کتاب جاي داده شد.
8) تصحيح ديوان حافظ
دهخدا ديوان چاپ خلخالي(1360 خورشيدي) و ديوان علامه قزويني(1320 خورشيدي) را پس از انتشار تصحيح کرد که ياداشتهاي ايشان در مجلهي دانش سال دوم شمارهي هشتم به کوشش محمد معين به چاپ رسيده است.
9) تصحيح ديوان منوچهري
ياداشتها دهخدا در اين باره هنوز به چاپ نرسيده است.
10) تصحيح ديوان فرخي
ياداشتها دهخدا در اين باره هنوز به چاپ نرسيده است.
11) تصحيح ديوان مسعود سعد
ياداشتها دهخدا در اين باره هنوز به چاپ نرسيده است.
12) تصحيح ديوان سوزني
ياداشتها دهخدا در اين باره هنوز به چاپ نرسيده است.
13) تصحيح لفت فرس اسدي
بخشي از ياداشتها در مجلهي يغما و برخي در مجلهي دانش به چاپ رسيده است.
14) تصحيح صحاح الفرس
ياداشتهاي دهخدا را عبدالعلي طاعتي، که تصحيح اين اثر را به عنوان پاياننامهي خود برگزيده بودند، در کتاب خود آوردهاند.
15) تصحيح ديوان ابنيمين
اين اثر به چاپ رسيده است.
16) تصحيح يوسف و زليخا
ياداشتها دهخدا در اين باره هنوز به چاپ نرسيده است.
17) مجموعه مقالهها
مقالههاي سياسي با نام چرند و پرند و سرمقالههاي صوراسرافيل و روزنامهي سروش و چند مقاله در روزنامههاي آفتاب، مجلس، پيکار، ايران و شوري از دهخدا چاپ شده است. مجموعهي چرند و پرند به کوشش سعيد نفيسي در شاهکارهاي نثر فارسي معاصر در سال 1330 به چاپ رسيده است.
18) پندها و کلمات قصار
گنجينهاي از جملههاي کوتاه از مفاهيم فلسفي و اخلاقي که به چاپ نرسيده است.
19) ديوان دهخدا
گنجينهاي از شعرهايي به سبک کهن و نو با موضوعهاي جدي و فکاهي که قطعهي يادآر ز شمع مرده ياد آر، مشهورترين آنهاست
20) لغتنامه
شناخته شدهترين اثر دهخدا که در 15 جلد به چاپ رسيده است.
خود درباره اين کتاب نوشته است:
" مرا هيچ چيز از نام و نان به تحمل اين تعب طويل جز مظلوميت مشرق در مقابل ظالمين ستمکار مغربي وا نداشت. چه براي نان همه طرق به روي من باز بود، و با ابديت زمان نام را نيز چون جاوداني نمي ديدم پاي بند آن نبودم و مي ديدم که مشرق بايد به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جديد مسلح گردد، نه اينکه اين تمدن را خوب مي شمردم، چه تمدني که دنيا را هزاران سال اداره کرد، مادي نبود.
دهخدا در ادبيات عهد انقلاب مشروطه مقامي ارجمند دارد، او باهوشترين و دقيق ترين طنزنويس اين عهد است. او با نثر ويژه اي که در نوشتن مقالات انتقادي صوراسرافيل به کار برد نمونه اي از نثر طنز و انتقادي فارسي را ابداع کرد. دهخدا هر حادثه اي را دستاويز قرار مي داد تا به استبداد بتازد.
نکته مهم در طنزهاي دهخدا عشق و علاقه و دلسوزي به حال مردم خرده پا است. دهخدا با نماياندن جهات تاريک زندگاني، جهت روشن و اميدبخش آن را هرگز فراموش نمي کرد. او به بطالت و تنبلي و بي شعوري مي تاخت. مقالات طنزآميز او با امضاي "دخو" انتشار يافت.
اشعار دهخدا را مي توان به سه دسته تقسيم کرد:
نخست اشعاري که به سبک متقدمان سروده، بعضي از اين سروده ها داراي چنان استحکامي است که تشخيص آنها از گفته هاي پيشينيان دشوار است.
دوم اشعاري که در آنها تجدد ادبي به کار رفته است. مسمط "ياد آر ز شمع مرده يار آر" از بهترين اشعار جديد فارسي به شمار مي آيد.
سوم اشعار فکاهي او که به زبان عاميانه سروده شده است.
دهخدا جزو معدود شاعران دوره مشروطيت است که جهان بيني و جهان نگري روشني دارد. هرگز دچار احساسات نمي شود و شعار نمي دهد.
دهخدا اشعارش را در قالبهاي معهود مثنوي، غزل، مسمط، قطعه، دوبيتي و رباعي سروده است.
مضامين اشعار او: وطن پرستي، دادخواهي، رسوا کردن ظالمان و حاکمان نالايق و مبارزه با رياکاري و دورويي است.
يکي از ويژگيهاي شعر دهخدا طنز تلخ و گزنده اوست که با تحليل قوي و سرشارش همراه مي شود.
? نمونه اي از شعر دهخدا
اين شعر را دهخدا در سوگ جهانگيرخان صوراسرافيل سروده است
ياد آر ز شمع مرده يار آر
اي مرغ سحر، چو اين شب تار
بگذاشت ز سر سياهکاري
وز نفحه روح بخش اسحار
رفت از سر خفتگان خماري
بگشود گره ز زلف زر تار
محبوبه نيلگون عماري
يزدان به کمال شد پديدار
و اهريمن زشتخو حصاري
ياد آر ز شمع مرده يار آر
اي مونس يوسف، اندر اين بند
تعبير عيان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو به کام اصحاب
رفتي بر يار و خويش و پيوند
آزاد تر از نسيم و مهتاب
زان کو همه شام با تو يک چند
در آرزوي وصال احباب
اختر به سحر شمرده ياد آر
چون باغ شود دوباره خرم
اي بلبل مستمند مسکين
وز سنبل و سوري و سپرغم
آفاق نگارخانه ي چين
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم
تو داده ز کف قرار و تمکين
زان نوگل پيش رس که در غم
ناداده به نار شوق تسکين
از سردي دي، فسرده ياد آر
مبارزههاي سياسي دهخدا، که بيشتر با زبان قلم بود، با بازگشت او به ايران و بنيانگذاري روزنامهي صوراسرافيل به کوشش ميرزاجهانگيرخان شيرازي، آغاز شد. او بهخوبي دريافته بود که خودکامگان از آگاه شدن مردم از حقيقت بسيار بيم دارند و تنها راه جلوگيري از به دام افتادن مردم در چاه دسيسههاي آنها، افزايش آگاهي مردم است. او در اين راه هم به نگارش مقالههاي جدي روي آورد و هم از اثرگذاري شگفت مقالههاي طنزگونه به خوبي بهره گرفت. نوشتههايي که او با نام چرند و پرند در صوراسرافيل چاپ ميکرد، از نمونههاي برجستهي طنز سياسي به شمار ميآيد. ابوالقاسم حالت، که خود از طنزپردازان نامي ايران است، دربارهي اثرگذاري طنزهاي دهخدا چنين گفته است" طنز دهخدا، نمک صوراسرافيل بود. بدون مقالههاي او، اين هفته نامه مانند شيپوري بيصدا يا صبحي بيجان به نظر ميآمد."
دهخدا در دورهاي که در صوراسرافيل مينوشت، يکبار مورد تکفير قرار گرفت و چند بار هم تهديد شد. اما با وجودي که آدمي هنگام ترس کمتر حوصلهي شوخي کردن پيدا ميکند، به نظر ميرسد آن تهديدها به شوخطبعي دهخدا افزود که پس از شرح مطلب مينويسد:" من از اين تهديد ترسيدم و يک سره به اتاق رفتم و در اتاق را پيش کردم، براي اين که لازم بود پيش کنم، براي اين که مرا با ششلول و تفنگ تهديد کرده بودند. براي اين که ننهي من از بچگي هميشه من را از تفنگ و ششلول ميترساند. براي اين که وقتي من تفنگ فتيلهاي خالي يادگار جد مرحومم را دست ميگرفتم، ننم ميگفت: ننه، از من به تو امانت، هيچ وقت به تفنگ دست نزن. ميگفتم: ننه، آخر تفنگ خالي است. ميگفت: ننه، شيطان پرش ميکند!"
دهخدا درمان نابسامانيها ايران را در پايهگرفتن حکومت قانون و برچيده شدن بساط خودسري و خودکامگي ميدانست و هر اندازه که مخالفت محمدعلي شاه با آزاديخواهان دوران مشروطه شدن بيشتر مييافت، زبان طنز خود را در طعنهزني بر حکومت تندتر و تيزتر ميکرد. اما فرمان لياخوف و غرش توپهايي که بر سر مجلس و نمايندگان مردم باريدن گرفت، طنين طنز دهخدا را نيز خاموش کرد. ميرزاجهانگيرخان شيرازي را در باغ شاه به دار آويختند و دهخدا به ناچار به سوي اروپا روان شد. او در سوئيس پس از آن که در خواب با ميرزا جهانگيرخان شيرازي ديدار کرد و او به دهخدا گفت که" چرا نگفتي آن جوان افتاد"، شعر بسيار شناخته شدهي خود، يادآر ز شمع مرده يادآر، را سرود که ميتوان آن را پاسداشتي براي همهي جاننساران راه آزادي دانست:
اي مونس يوسف اندر اين بند
تعبير، عيان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو، به کام اصحاب
رفتي بر بار و خويش و پيوند
آزادتر از نسيم و مهتاب
زان کو، همه شام با تو يک چند
در آرزوي وصال احباب
اختر به سحر شمرده يادآر
دهخدا پس از جنگ جهاني اول و روي کار آمدن رضاخان از کار سياسي کناره گرفت و به کار گردآوري لغت رويآورد. اما با اوج گرفتن جنبش ملي کردن نفت و آغاز نخست وزيري دکتر محمد مصدق بارديگر به گفتمان سياسي روي آورد و در گفت و گويي که راديو ايران به او انجام داد، مصدق را نابغهي شرق خواند. او مقالههايي در دفاع از دولت مصدق در روزنامهها منتشر کرد و مردم را به پشتيباني از دولت مصدق فراخواند. آتش پر فروغ و گرميبخش وطنپرستي دهخدا بارديگر چنان افروخته شده بود که براي پشتيباني از دولت مصدق به سرودن شعر حماسي ;گيريد همه از دل و جان راه مصدق"، نيز روي آورد:
اي مردم آزاده کجاييد کجاييد
آزادگي افسرد بياييد بياييد
در قصه و تاريخ چو آزاده بخوانيد
مقصود از آزاده شماييد شماييد
بيشبه شما روشني چشم جهانيد
در چشمهي خورشيد شما نور و ضياييد
با چارهگري و خرد خويش به هر درد
بر مشرق رنجور دواييد دواييد
بسيار مفاخر پدرانتان و شما راست
کوشيد که يک لخت بر آنها بفزاييد
بنمود مصدقتان آن نعمت و قدرت
کاندر کفتان هست از آن سر مگراييد
گيريد همه از دل و جان راه مصدق
زين ره درآييد اگر مرد خداييد
همين پشتيبانيها از دولت مصدق و ياران نزديک او چون دکتر فاطمي باعث شد حقوقي را که مجلس براي همهي عمر او تصويب کرده بود، قطع کنند. خود او در اين باره گفته است:" نان بخور و نميري که مجلسهاي قبل براي تا آخر عمر من و بازماندگان من تعيين کرده بودند، حالا به گناه آن که گفتهام که او در دو جمعيت بينالمللي(شوراي امنيت و دادگاه بينالمللي لاهه) حقانيت ما را در امر نفت به اثبات رسانيد، يعني دکتر محمد مصدق، در خور حبس و تبعبد نيست، بريدند. عيب ندارد از گرسنگي مردن من، تاج افتخار ديگري است که به من داده ميشود."
لغتنامهي دهخدا بزرگترين دستاورد علمي علامه دهخدا است. او طي 45 سال کوشش پيگير توانست بيش از 3 ميليون برگه از نوشتههاي استادان ادب فارسي و عربي، لغتنامههاي چاپ و خطي، کتابهاي تاريخ و جغرافيا، پزشکي، اخترشناسي، رياضي، فلسفه، فقه و بسياري ديگر فراهم آورد. همچنين طي اين کوشش پيگير براي فراهم کردن لغتنامه، به تصحيح برخي از کتابهايي که از آنها بهره ميبرد نيز روي آورد که برخي از آنها به چاپ رسده و برخي هنوز چاپ نشده است.
با اين همه، لغتنامه مهمترين دستاورد علمي دهخدا به شمار ميآيد. دهخدا هنگامي که در جريان جنگ جهاني اول در يکي از روستاهاي چهارمحال و بختياري به سر ميبرد، به فکر نگارش چنين اثري افتاد. او در آن گوشهي تنهايي در پي کتاب بود تا مونس تنهايياش باشد و در آنجا تنها به لاروس کوچک دست يافت. بهناچار کار پژوهشي خود را با همان لاروس کوچک آغاز کرد و برابرهاي فارسي بسياري از آن واژههاي فرانسوي را پيدا کرد و نوشت. پس از بازگشت از چهارمحال و بختياري به سال 1297 خورشيدي جست و جو براي گردآوري لغت را آغاز کرد.